آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید. باتشکر مدیریت |
جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت
پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:جمله اي زيبا براي يك دوست صميمي, :: 19:27 :: نويسنده : SARH
جمله اي زيبا براي يك دوست صميمي یه دوست خوب ایمانتو ازت نمی گیره ! ما آدما معمولا ایمان قوی نداریم . پس دنبال یه دوست باشیم که همینو هم ازمون نگیره !
دوست من ، حالا بگو ببینم چند تا دوستِ خوب داری !؟
ای کبوتر که نشستی روی گنبد طلا هر چه دیدم در میان چشم ترس
نمیدانی چه اندازه برایم سخت بود .... (تهی....)
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : راز پنهان
بوسه بر خاک پاک آریایی بوسه بر قبر کوروش آن مرد پارسایی
بوسه بر مزدک وآن عشق جاودانش بوسه بر تخت جمشید و روانش بوسه بر منشور مشهور مشاهر که کند آتش در مدائن دایر بوسه بر نژاد پاک آریایی که خواند اهورا آن را رویایی بر خود میبالم چون جدم کوروش است آنکه در فتح و اخلاق و مروت با خدایش دوشادوش است روز سپندارمذگان را گرامی داشت کوروش و آن را نامید روز عشق و معشوق ۲۹ بهمن روزسپندارمذگان بر جاست پس چرا جشن ما در ولنتاین بی اصالت برپاست؟
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : راز پنهان
می خوام از باغ بزرگ آسمون
سبدی پر از ستاره بردارم واسه این که تن تو زخمی نشه رختی از مخمل ابرها بیارم بیا چشم بسته به اون دنیا بریم بیا از پله ا بر بالا بریم یه روز از جاده شیری افق بیا تا شهر فرشته ها بریم
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 23:7 :: نويسنده : راز پنهان
اگر این پنجره ها باز شوند
آسمانِ آبی به درون می آید و من از هر ابری تکه ای بردارم خانه ای خواهم زد از سپیدی ،پاکی،سقف آن مهتاب است پنجره ها از نور پرده ها از گل یاس فرشی از مهر و رنگی از شور همه اسباب از عشق و هوایی از تو.......
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 23:5 :: نويسنده : راز پنهان
هوایی دارم از تو
در تنم،درجانم،در وجودم..... به هوای دیدن تو کلنجار میروم با روحم........ و فکری دوگانه در ذهن و قلب ترس،تشویش،دلهره و اضطراب در ذهنم شور ، مستی ، عشق و بی تابی بوسه بر لعل لبانت در قلبم کلنجار میروم ، با ذهن و قلب و وجودم چه مرافعه بی سودی؟؟؟ از ازل رسم برآن بود که قلب لبریز از عشق برندست (تهی.........)
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 22:58 :: نويسنده : راز پنهان
دوست خوبه ، نه بی وفا دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟ مستم از باده ،که مستی هم بلاست تو که قصد جدائی کرده بودی خیال بی وفائی کرده بودی
دلم واسه اول دبستانم تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه ی حیاط مدرسه وایسادی یه نفر میاد و بهت میگه با من دوست میشی؟
راه که می روم
مدام بر می گردم پشت سرم را نگاه می کنم دیوانه نیستم خنجر از پشت خورده ام زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور، و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان
دلم برای کسی تنگ است که تا شمال ترین شمال با من رفت و در جنوب ترین جنوب با من بود کسی که بی من ماند کسی که با من نیست کسی . . . دگر کافی ست نازنین تر زتو کسی نیست که یادش بکنم سرودل عاشق یک ناز نگاهش بکنم تا زمین هست وزمان هست بگویم ای عشق توعزیزی وعزیزان به فدایت بکنم
دلتنگی چیست ؟ یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند
یادت بهت گفتم که خشت دیوار دلتیم تو هم منا شکستی ولی اشکال نداره .حالا خاک زیر پاتیم.............
چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن در مـرور خـاطراتم وقتی از کنار تــو رد می شوم. تنـــم نلــرزد….. بغضــم نگیــرد….. وقتی که در قلبم نشستی ، وقتی که عهد عشق را با من بستی ،
با عشق عهد بستم که قلبم همیشه وفادار بماند. گفت سرنوشت من و تو از هم جداست.
گفتم این بهانه است ، قلب من بازیچه دلهاست. گفت تقصیر خودت بود ، عشق در قصه هاست. گفتم اگر عشق در قصه هاست ، پس چرا با من عهد بستی. گفت تو اشتباه کردی که به پای من نشستی. آرام نمیگیرد قلبم اگر نباشی ، میمیرد دل عاشقم اگر نیایی، تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری…
تو آنجا، من اینجا، نیمکت های دنیا را چه بد چیده اند
|
|||
![]() |