آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها سلام دوست عزیز در صورتی که دوست دارید با ما تبادل لینک بنمایید زمانی که مارا به لینک خود افزودید به ما بگویید در صورت بودن آدرس ما شما هم به لینک های ما افزوده می شوید. باتشکر مدیریت |
جور دیگر باید زیست
به نام تنها پناه دیار آشفتگان سرنوشت
سلام بعد از یک سال و نیم باز با داستان های جدید و جالب برگشتم تا این داستانهارو بخونید و از تجربه های دیگران استفاده کنید. SAREH سلام دوستان از هزکس اعصاب نداریت فضای وب الکی خرا نکنیدو زحمت دوستان خودتون اینجا خراب نکنید.باتشکر مدیریت وبسه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : SARH
بنظر شما رفیق کیه؟؟؟؟ رفیق باید نامرد باشه و نامردی بکنه؟؟؟ رفیق باید از پشت خنجر بزنه؟؟؟؟؟؟؟ رفیق باید چشمش دنبالا جی اف رفیفقش باشه؟؟؟ رفیق چیه و کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شنبه 16 آذر 1392برچسب:داستان خیانت جوجو1, :: 8:54 :: نويسنده : SARH
می خوام یک داستان جدید درباره جوجو بگم یگ داستان که نشون دهنده دروغگویی او به کسی است که مثلا دوستش داشت و عاشقش بود. داستان از جایی شروع می شه که جوجو همیشه می گفت یک پسر به اسم رضا دوست داره ولی در اصل دوستش نداشت چون اون در جلوی رضا با رضا بود و در پشت سر او می رفت با بقیه خوش گذرونی رضای بدبخت اون واقعا دوست داشت و عاشقش بود یک بار که رفته بودن سر قرار گوشی جوجو همش زنگ می خورد و با پسرهای مختلف حرف می زد رضا ناراحت شد و گفت چته جوجو در جواب گفت من تایک ساعنت پیشتم بعد میرم رضا ناراحت شد و با ناراحتی بهش گفت کجا سر قرار نه جوجو انگار کمی خجالت کشیده بود قرارش با ناراحتی رضا با اون پسره کنسل کرد و نرفت. از اون روز رضا دیگه رضا نشد و همیشه دلش گرفته از خیانت های این دختر و همیشه به عنوان عشقش اون دوست داره اما میدونه که عشق دخترایی مثل جوجو چیزی بجز خیانت به یکی مثل رضاست. چرا جوجو خیانت کردی به رضا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک حرف با تمام وجود راست می گم برای من هیچ کسی خاله ریزه نشده و نخواهد شد پس خاله ریزه دوست دارم این بفهم و من ترک نکن سلامی پر از گل برای گل نگار من نمید.نم چته یا چی شده که داری این کارها رو می کنی اما این خوب میدونم که من در مشکلاتت سهم کمی داشتم که ان هم زیر سر خانواده خودت بود چون آنها نمی خواستن با کسی بگردی من بخدا قسم تمام سعیم کردم که تا جایی که می تونم تورو بدست بیارم و نگذارم با کسی باشی اما اولین سد من مادرت دومین و خطرناک ترین خواهرت بود اون خیلی حسود و نامرد بود اون خوشی خودش می کرد و نمی خواست تو با من باشی و همش دنبال نابودی تو بود من هم نابود کرد. نگار بیا و من ببخش ببخش بخاطر این بدی هایی که هم به من و هم به تو شده ببخش بخاطر بدشانسی هامون ببخش من و برگرد تا دوباره با هم باشیم جمعه 18 مرداد 1392برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : SARH
اون لحظه كه به من گفتي بهتر از من پيدا كردي ياد اون زماني افتادم كه به بقيه گفتممن بهترين دارمبه قول شاعر:(( هر دستي بدي همون پس مي گيري))جمعه 18 مرداد 1392برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : SARH
آنكه هست و دستي به دل ما زد و رفتدر اين خانه ندانم كه به چه سودا زد و رفتخواست تنهايي مارا به رخ ما بكشدتنه اي بر در اينخانه تنها زد و رفتسه شنبه 11 تير 1392برچسب:شكست يا پيروزي مجدد2-1, :: 18:44 :: نويسنده : SARH
سلام اينم قسمت دوم كه برا شما آمادش كرديم. راستي به ادامه مطالب برويد و اين داستاهارو از دست نديد
ادامه مطلب ... سه شنبه 11 تير 1392برچسب:شكست يا پيروزي مجدد 1, :: 18:15 :: نويسنده : SARH
سلام بازم ما آمديم با يك مشت داستانهاي جديد
به ادامه مطالب برويد و اين داستانهارو از دست نديد ادامه مطلب ... |
|||
![]() |